* کارشناسان آمریکا درباره پیشنهاد داروی ترامپ هشدار دادند ، دارویی برای نابودی ویروس کووید ۱۹ حاوی نیمی داروی ضد مالاریا و نیم دیگر آنتی بیوتیک است، که سخت پر خطراند. فایننشال تایمز
* فرانسه میخواهد کلاسهای درس را باز کند. لوفیگارو می پرسد چگونه؟ مدرسه هایی با ۱۵ دانش آموز و پروتکل بهداشت. لوفیگارو
* چرا در روایت حقایق کرونا، چین دارد بازی را میبازد. اگر چین به خود نیاید ،فاجعه دیگری که هدف آن پکن است برای آن کشور رخ میدهد.
* به هنگامی که مخالفان ضد قرنطینه سراسر کشور را پیدا می کنند. ترامپ ،شادمانه، می غرد. تظاهرکنندگان در خیابان ها مغازه های بسته را وادار میکنند، که درها را باز کنند.
* امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه می گوید: کرونا در اروپا ، نشان دهنده زمان وقوع حقیقت است. ویروس کرونا بحرانی واقعی است .فایننشال تایمز
* ژان فرانسوا گوئه گان ،مدیر پژوهش های اجتماعی در فرانسه میگوید: اگر شیوه زندگی مان را با این بحران تغییر ندهیم، با فجایع مهیب تری رو در رو خواهیم شد. شیوع ویروس کووید ۱۹ ما را وا می دارد تا درباره روابط مان با دنیای زنده یا آدم ها ، تفکر و اندیشه کنیم .او کسی است که با شیوع ویروس، به دولتمردان فرانسه هشدار داد ، در برابر بیماری، مجهز شوید. با یک میلیون ماسک در برابر آن بایستید. که چنین نشد و فرانسه تاوان آن را داد.
* پاریس حرکتی آهسته دارد. آرام با قاچاقچیان، دونده ها، مست ها ، پیکهای توزیع، معتادان و پناهجویان، در شبهای قرنطینه پاریس اینان ارواح سرگردانند. در یک ماه گذشته، پاریس زندگی حرکت آهسته داشته است و البته بیش تر در شب. هنگامی که نمایش های سایه بازی ، حاصل سایه برخی آدم ها، بر دیوارها به راه است. و برخی می گویند اینجا، جای جولان دیوانگان و زامبی های پاریسی است. گردشی در پایان جهان شاید. همه سرگردان که نمی دانند به کجا خواهند رفت، باید مراقب تندباد کرونا بود.
کریستوف آیاد در روزنامه فرانسه لوموند
* خط مانع از سوی ترامپ ،عنوان روزنامه های آمریکا.
لس آنجلس تایمز ، ترامپ می گوید ارائه کارت سبز گرین کارت ممنوع.
نیویورک تایمز، توقف صدور گرین کارت.
واشنگتن تایمز ، ترامپ می گوید ۶۰ روز مهاجران به آمریکا نیایند. کارگران دعوت شده بیایند.
شاید پس از هیئت مدیره انجمن آشوریان در دوران موشک باران تهران آن هم در خانه نیمه ویرانه انجمن در خیابان سزاوار ، که تمامی سال های دوران دفاع مقدس را گذراند، این انجمن ، سخت ترین روزهای بحرانی را گذرانده باشد. در همین دوران موشکباران- اگر باز جاعلان تاریخ آن را به نام خود رقم نزنند -آتور خنانیشو، نماینده وقت آشوریان در مجلس شورای اسلامی بود و انجمن به ریاست کوتاه مدت زنده یاد دکتر لویی پاکباز و باز دوره کوتاه مدت زنده یاد دکتر سرگن گیورگیز، است که در همان دوره کوتاه مورد طعنه و انتقاد و کار شکنی تنی چند بودند، که در آیین ترحیم شان مدعی دوستی با آنان بودند.
البته با سخنان گهربار، اشک تمساح هم سرازیر کردند._ باز جعل تاریخ مثل همه جعل های دیگر از سوی او - باری این هیئت مدیره، در تمامی روزهای بحرانی حاصل از یورش کرونا، لحظه ای خانه انجمن را خالی نگذاشت. جز البته روزهای رسمی که از سوی دولت، اعلام شد. پویا و زنده و فعال بودن انجمن در فضای مجازی و چاپ منظم نشریه پیام آشوریان ، دیدارها و ملاقات های حساس با مقامات و انتشار پیامک ها و آگاه ساختن آشوریان با آخرین خبرها از بحران کرونا، شاهد این ادعا است و البته در این میان ، دنبال کردن احقاق حق انجمن و مدعیان تصاحب برخی از گوشههای خانه انجمن در مراجع قانونی، نیز گواه است.
به هر روی جدا از حضور منظم و هر روزه کادر کارکنان ارزنده انجمن در خانه انجمن اعضای هیئت مدیره نیز به نوبت هر روز در خانه انجمن، حضور گران داشته و دارند. جدای از آن جلسات عادی و فوق العاده انجمن نیز برپا بوده است. در این میان هیئت مدیره کارهای فوق العاده ای نیز به انجام رسانده که به آگاهی آشوریان گرامی خواهد رسید. هیات مدیره ای بی ریا و بی توقع و با به خطر زدن زندگی خود ، نه پای جلسات قهوه خوری و نه در سودای میلیونی برای بناهای خود و یاران. دلواپس خانه آشوریان بود.
روزنامه های آمریکا،
* واشنگتن تایمز: مایک پنس ،معاون رئیس جمهوری می گوید: ترامپ دل خوشی از چین ندارد. در انتظار زمان مناسب است، تا درباره کرونا و پنهان سازی احتمالی چین حرف بزند.
* وال ستریت جورنال : چین هشیارانه مراقب آمریکا است. رابطه آمریکا و چین، امروز مثل راه رفتن روی لبه تیغ است.
* نیویورک تایمز: ویروس کرونا در آمریکا، از شهرهای بزرگ، راهی شهرهای حومه است. معلوم نیست،کرونا ما را به کجا می برد. سال دیگر، دو سال دیگر چگونه خواهد بود. و این که با وجود هشدارها، ترامپ در رها کردن قرنطینه به خطر زده است. روزنامه آمریکا لس آنجلس تایمز نوشت.
نشریه انگلیسی طرحی از یک تابلوی "دارت" آورده که تیرهای نوک تیز به سوی آن پرتاب می شود. دایره هدف روی صفحه، یک ویروس قرمز کرونا است تیرهایی که به سوی آن پرتاب میشود آمپول اند. فقط یکی به هدف خورده، بقیه،این سو و آن سوی صفحه ، خورده اند. نوشته با این عنوان است این همه داوطلب، و این همه زمان کم.آیا جهان میتواند به سرعت یک واکسن مناسب ویروس کووید ۱۹ پیدا کند؟ و آیا اگر پیدا شد ،می تواند در زمان مناسب به تولید انبوه برسد؟ "آبولا "نخستین بود در سال ۲۰۱۳ با شیوع جهانی و واکسن آن به موقع تولید شد. برای واکسن کرونا باید امیدوار بود. اکونومیست
گاردین آن را عملیات بازگشایی درهای آمریکا میخواند. ترامپ خواستار پایان قرنطینه و محدودسازی در آن کشور است.تحلیل گر سیاسی گاردین میگوید: باید بار دیگر شاهد شکست تاریخی رهبری ترامپ باشیم. با این همه ترامپ می گوید: او آمریکا را در جنگی تاریخی علیه دشمنی نادیدنی رهبری میکند. و برای شعلهور کردن آتش احساسات آمریکایی ها می گوید: آمریکا آماده حرکت به سوی مرحله دیگری از جنگ است که آمریکا میخواهد درها را بازکند. گاردین روزنامه انگلیس.
تحلیل گر روزنامه فایننشال تایمز می گوید: مادر در عصر ریاضت آمریکا ،داریم پا می گذاریم. و با این نوشته، طرحی آمده است از پرچم آمریکا که یک نفر دارد از ستاره ای به ستاره دیگر سقوط میکند و آخر سر، ستاره ها را به دوش حمل می کنند.لوفیگارو در فرانسه، ادوارد فیلیپ، نخست وزیر فرانسه از آزمون شرایط تازه در فرانسه می گوید. پس از یازدهم مه، زمان آسان سازی محدودیت ها، من ماسک خواهم زد و آزمایش کرونا خواهم داد، خود یا آن به که مبتلا به ویروس است،به قرنطینه خواهم برد. لوموند هم: رستوران های فرانسه، در خطر مرگ اند اگر ممکن است باید بازگشایی شوند. هفتاد صاحب نامهای بزرگ در پاریس گرد آمدند. می گویند آقای رئیس جمهوری رستوران ها را بازگشایی کنید.روزنامه فرانسه لوموند نوشت.
محمد یونس تحلیلگر مسائل اجتماعی اهل بنگلادش در له رپوبلیکا مینویسد : مبادا به دنیای پیش از کرونا برگردیم. ما با فرصت غیرقابل منتظری روبرو شده ایم. میزان فجایع به پا شده از شیوع جهانی کرونا ، در سراسر جهان، تکان دهنده است با همه خسارت های عظیم حاصل از آن،ما با فرصت یگانه ای رودررو شدهایم. به دنیای پیش از کرونا بر نگردیم. دنیایی تازه را ، بنیان بگذاریم. این به دست ما، ممکن میشود. روزنامه ایتالیا، له رپوبلیکا نوشت
این افسانه علمی -تخیلی نیست. در انتظار یک "وب" اینترنتی باشید، که رایحه خوش را از آن حس خواهید کرد. جدای از آن ، از همان راه دور ، طعم ها را خواهد چشید. نسلی دیگر ، به هر روی از اینترنت احساسی بهره خواهد برد. این به نظر یک رویا می آید. یک "وب" که در دهه ۲۰۳۰ به بازار خواهد آمد. می توانید با بویی که به مشامتان میآید و طعمی که خواهید چشید،کالای دلخواهتان را سفارش بدهید. این، حقیقت است. له رپوبلیکا
از بخت حادثه است که یو اس ای تودی هم، نگاه به دنیای بعد از کرونا دارد. انگار حرف پروفسور دیدیه رائول دارد، واقعیت پیدا میکند، که در لوفیگارو آمده بود ، که در همین بهار ویروس کووید۱۹ آرام آرام، خاموش خواهد شد. تحلیل گر یو اس ای تودی می گوید: زندگی و دنیای معمول ،پس از کرونا چه معنایی دارد؟ آینده، هنوز، نوشته نشده است. تصور کنیم و نقش بزنیم. جنگ طبقاتی؟ انتقال قدرت جهانی؟ دنیایی منزوی؟ باز خورشید از شرق خواهد تابید ؟ روزنامه آمریکایی یو اس ای تودی نوشت.
ژان فرانسوا کلروی فضانورد فرانسوی درباره یورش کرونا و قرنطینه آدم ها می گوید مثل پریدن یا سقوط "کایت" است و نه سفر به فضا. او میگوید: وقتی از فضا برمیگشتیم، همه مرده بوهای خوش طبیعت بر سیاره مان بودیم. قرنطینه،مثل تابلوی خروج ممنوع است. حبس در خانه ایم. مثل همه من هم منتظر ورق خوردن تقویم روی دیوار هستم.روزنامه فرانسوی لوموند
صفحه نخست روزنامه های جهان هم نگاه به کرونا دارند. آمارها و ارقام و همه خبر از ویروس، در جهان و در روزنامه های هر کشور از قربانیان کرونا خود می نویسد ، گاردین، روزنامه انگلیس: آمار مرگ و میر در اروپا ، از یک صد هزار نفر گذشت. اما خبر خوش :میزان مرگ و میر در اسپانیا و هلند پایین آمده است. لوفیگارو روزنامه فرانسه قربانیان کرونا بیش از یکصد و شصت هزار نفر است. اروپا بیشترین لطمه را دیده است. له رپوبلیکا روزنامه ایتالیا، جوزپه کونته نخست وزیر می گوید: یک طرح ملی و یک پارچه برای همه ایتالیا تدوین شود ، مساله امنیت ملی است. در آمریکا ، برخی از ایالتها ، درها را باز میکنند، آشوبی که ترامپ خود به پا کرده است.
روزنامه آمریکایی یو اس ای تودی نوشت.
دیدار آقای مهندس شارلی انویه، نماینده منتخب آشوریان در مجلس شورای اسلامی با هیئت مدیره انجمن آشوریان تهران، در فضایی صمیمانه و خالی از حب و بغض و خودنمایی. بدور از از حاشیه های پوپولیستی، که انبان از نظرهای کارشناسانه و تخصصی در اوضاع و احوال میهن مان و جامعه آشوریان ایران بود. دیداری که به گفته ای پس از چند دهه،در سطح کارشناسان با سواد آکادمیک برتر و همه از یک جنس ، در کسوت مدیران و فعالان جامعه آشوری، شکل گرفت. و این خشت اول است، که ره در پیش، سنگلاخی و پر از فراز و پست و بلند است.
همه اهالی یک وادی بودند: اهل تخصص، تحصیلات برتر آکادمیک و برتر از آن دلسوخته جامعه ای که نیاز به تحول و پویایی دارد. و برترین آن که نیاز به فرهنگ سازی دارد. فرهنگ راستین هم پای فرهنگ صاحبان تخصص در جامعه جهانی. آقای مهندس شارلی انویه،در فصلی بحرانی و پر هراس و اضطراب آمده است.باکی نیست، چرا که تخصص او ، او را برای زمانهای بحران پرورانده است. در گذر از یک دوره گذرا ، در اندیشه عصر پسا کرونا. که جوان است و با کوله باری از نو اندیشی و جوان گرایی با پایان بخشی به لومپنیسم و پوپولیسم دامن گیر جماعتی هر چند اندک.
در زمانه ای آمده است، که جهان دارد فریبندگان خیال پروری که در به اغما بردن جوامع از سوی ساده اندیشان و تسخیر کنندگان صحنهها ید طولایی دارند، به زیر کشانده ، بیرون می رانند. دیگر عصر هیاهو برای هیچ نیست. دیگر عصر فریب به سودای خواب ها و رویاهای هزاره های پیش نیست. این عصر، پایانی است بر تک محوری و تک صدایی در جوامع بشری و جامعه آشوری هم ، جدا از آن نیست. گپ و گوی صمیمانه نشست نماینده منتخب و هیئت مدیره انجمن چنین نویدی را برای بیداری فرهنگ و فرهنگ سازی می داد.
اما دیدگاه های انجمن:
در گپ و گوی انجمن و نماینده منتخب، بر محورهای پرهیز از خود محوری ، باور کردن خرد جمعی پرهیز از حذف چهرههای دلسوز راستین، بر صحنه آوردن خانه نشینان در کنج انزوا پناه برده و پرهیز از کینه و عداوتی، که حاصل تکتازی های دردانگیز سال ها است.زنده ساختن و استقلال بخشی به نهادهایی چون انجمنهای آشوری به عنوان تشکل ملی و اجتماعی آشوری و تکیه گاهی برای حرکت های راستین نماینده منتخب در جامعه آشوری و بسیاری خواسته دیگر، که در دیدارهای در راه تحلیل کارشناسانه خواهد شد.
می دانیم که دیگر دیدارهای آن چنانی مدیران با مشت کوبیدن، هتاکی و یقه درانی، و «هل من» های دروغین پروراندن نیست. هل من حریفانی که از سبزی کاری،گلدان پروری، عرضه نظر های ناکارشناسانه در ساختمان سازی، معماری، لوله کشی ،درخت کاری، تا ایجاد هیابانگ و سرک کشیدن در زندگی این و آن ؛ پرونده سازی و تعقیب و گریز شرلوک هولمز وار، در تهیه عکس و اسناد خصوصی آدم ها و... سر در می آورند. جمع کردن بساط بیفرهنگی قهوه خانه ای و قلیان کشی و دل غشه رفتن برای یک ساعت اضافه کردن رقص و موسیقی به دستور مدیریت نهاد جهانی.
مخلص کلام، هرکسی را توانی است. زمانه یالانچی پهلوان در همان بساط سرگرم سازان پایان گرفت. امید که آقای شارلی انویه ، نماینده منتخب در گذر از این ایام بحران و غم ، سر برآورده و اثرهایی ماندنی در جامعه آشوری و میهن مان، بنیان گذارد.
آمریکا بیش تر ، از خسران بسیار،رنج برده است. مارکو دلاکادا مینویسد: در جنگ جهانی دوم، بیش از چهارصد هزار تن را از دست داد. در جنگ ویتنام ، در جنگی تلخ که ملت را چندپاره کرد. در حمله های تجاوزگرانه نظامی به عراق و افغانستان ، که دو دهه پایید و مرگهای ناشی از شیوع های جهانی مثل آنفلونزای اسپانیایی، که ۶۷۵ هزار تن را کشت. هر یک از این موج های مرگ، دگرگونی اجتماعی پیش بینی نشده ای را به همراه داشت. و تاریخ از مرگ های کووید ۱۹ خواهد گفت. در جنگی دیگر مثل ویتنام،جنگ جهانی و جز این ها. یو اس ای تودی
گونه های گل های نایابی هستند که در کمتر جایی قادر به خرید و فروش آن ها هستند. و روزا ژولیت ، از جمله آنها است. پرورش آن پانزده سال زمان میبرد و قیمت اش پنج میلیون یورو است. گروههای دیگری هم هستند، اورکیده ای که در دانشگاه شن ژن چین پرورش داده می شود به دویست هزار یورو ، فروش میرود. روزا ژولیت ۵ میلیون یورویی هم از این جا می آید ماریو فارو از پرورش دهندگان این گلهای گران بها است. یا گیاه موسوم به گیاه «انسه فله رتوس» بومی آفریقایی از ده هزار تا یکصد هزار یورو قیمت دارد.
گونههای نادر دیگری هستند ، که قیمت ندارند. نمیتوان بر آن ها قیمت گذاشت. مثل گل نیم فاشه آ گل سرخی به ارزش یک جواهر. گونه ای نیلوفر آبی ، که فقط در رواندای آفریقا می روید کوچک ترین نیلوفر جهان. بیش از یک سانتیمتر قد ندارد. آخرین آن ها، آب گل سوسن ، به دست های ناشناسی دزدیده شد. گلی که در دهه هشتاد میلادی کشف شد. له رپوبلیکا
سوسوی امیدی به چشم میآید. زوتابدمن، در روزنامه ایندیپندنت میگوید: آزمودن پلاسمای خون نجات یافتگان از کرونا در یک بیمارستان در لندن، نشان داد، که این، راه درمان موثر بیماران کرونایی است. اکنون داوطلبان بسیاری از بهبود یافتگان از کرونا، در ولز لندن برای اهدای پلاسمای خود، به صف شدهاند. پادتن موجود در بدن این نجات یافتگان ، به بیماران کرونایی تزریق شده است که بهبود یافته اند. آن ها، به سرعت نجات یافته اند.ایندیپندنت روزنامه انگلیس
آبادانی ها به زمین های خشک و لم یزرع و بی آب می گویند «سبخ». در انتهای محله کارون ، در دهه سی، چنین زمینی بود اما در واقع گورستان متروکه ای بود. از آنجا می توانستید بروید به محله های «کفیشه» و «تانکی دو» و ایستگاه دوازده. به گونهای همه کارگرنشین .از کارون هم ،می توانستید بروید به بوارده شمالی و جنوبی ،محله های کارمندنشین شرکت نفت . وکارون ،بین این دو بود.هم بازارنشین داشت و هم کارکنان پیمانکاران شرکت نفتی. ملغمه ای بود. با دانیال گیورگیز هم مدرسه ای بودم.در دهه سی و چهل بود . مدتی در دبیرستان امیر کبیر خواند و رفت. کلاس بالایی من بود. آشوری بلندبالای دوست داشتنی. هیچ یک از ما، شیفتگان اش ،چون او نشدیم. و نه بسیاری دیگر هم که او برای شان بت بود.
۵_۶ سالی بزرگتر از من بود و دلباخته ورزش. البته بیشتر ، وزنهبرداری و برای رسیدن به این قد و قامت و اندامی ورزیده ، بدنسازی می کرد. آن موقع یعنی دهه سی و چهل ، به بدنسازی و پرورش اندام می گفتند: زیبایی اندام. آن ها که دست خانواده شان به دهانشان می رسید، می رفتند باشگاه زیبایی اندام که توی آن بوکس هم بود، ژیمناستیک و ... آن هم ملغمه ای بود.آن ها که نداشتند می آمدند به همین«سبخ»یا گورستان متروکه ، با پاره های آجر و میلههای چوبی دنبل و هالتر می ساختند. و به گونهای «دیمی»بدنسازی می کردند .و چه اندام ها، به قول بچههای آن وقت که سوخت.
سوخت هم یعنی ، یکی بالاتنه ورزیده ای داشت و پاهای نحیف و لاغرمردنی یا برعکس. یادم هست از جمله سوختگان، جوانی بود، هم مدرسه ای من، به نام قربان ممو، باقدی کمتر از یک و پنجاه، اما شانه هایی کشیده و ورزیده و قهرمانانه می گفتند، « ممو » طفلی سوخته! دانیال گیورگیز، اصولی تمرین می کرد و بچه های قد و نیمقد را آمده به تماشا یا تمرین را، راهنمایی میکرد. دانیال گیورگیز، که او را در حلقه صمیمانه، دوستانه«دنو»می خواندیم، خیلی زود توی تیم های باشگاهی و ملی، رشد کرد و به مقام های ملی و آسیایی و المپیک دست یافت . دیگر از بچههای «سبخ» کسی به گرد این رعنای آشوری نرسید.
آن موقع ها ، بیش تر آن هایی که به دنبال ورزش می رفتند، درس و مشق را رها می کردند و به سلک قلدرها و قلچماق ها در می آمدند. و البته بسیاری هم به پهلوانی ، با خصلت پهلوانان. دانیال گیورگیز، از جمله آن ها بود: فروتن، افتاده ، لوطی، بزرگوار که درس و مشق اش را هم می خواند. و بالاتر از این همه ، اندامی بسیار شکیل و ورزیده داشت و چهره ای زیبا و مردانه. از خصلت های غریب «دنو»، این که مثل یک کودک ده – دوازده ساله ، خجول بود. تعریف از او می کردید، از خجالت، خیس عرق می شد. همین شرم و حیای بیش از حد ، مانع رسیدن اش به مال و منال شد. اگر چه خودش هم چنین می خواست.
با احساساتی که یک اتفاق ساده اشک هایش را سرازیر می کرد. پهلوانی که با آجر و پاره آجر در «سبخ» گورستان متروکه آبادان ، آغاز کرد و تا سکوی المپیک و آسیا ، راه یافت. مرگ او هم ، آرام و بی جنجال و هیاهو ، در مصیبت کرونا ونه به سبب کرونا آمد ، که مبادا شب هفت و چله و برایش بزرگداشت و تجلیل بگذارند. که روح اش بی تردید همچون کودکی خجول و شرمگین و افتاده و فروتن از آن گریزان بود. از سکوت و سیاهی «سبخ»در آبادان ، به مرگ عصر کرونا ، در حلقه دوستان و خویشان نزدیک اش رفت. بی یک هیاهو. مگر «دنو» ، جز این هم می خواست؟
تنها حلقه ای از دوستان ورزشکار و پهلوان به دور خود داشت و بس.. پس از ازدواجی که چندان نپائید و حاصل آن یک دختر و پسر ، با خوی و خصلت او و برازنده و شایسته چون او، در ویلای کوچک اش ، بهتر بگوئیم کلبه اش ، درمردآباد کرج ، سال ها به تنهایی زندگی کرد. از قهرمانان باشگاه پاس بود و مربی در همان جا و باقی اوقات ، در باغ کوچک اش، آرام و بی جنجال و هیاهو ، قهرمانان بسیاری را در وزنه برداری پروراند و جز سکوی قهرمانی ، هرگز تن به روی صحنه رفتن نداد. همه شاگردانش و قهرمانانش ، خوی پهلوانی چون او داشتند. دانیال گیورگیز، پهلوانی با قلبی چون یک کودک بود. محجوب، خجالتی، پر احساس ،مهربان و دردانه.
از جنگ جهانی دوم و دوران رکود و اضطراب دهه سی میلادی، هیچ حادثه ای این چنین چهره جهان را دگرگون نکرده بود. دو فضانورد آمریکایی که یک سال را در تب و تاب بازگشت به خانه در ایستگاه فضایی بین المللی گذرانده اند، خوب می دانند دیگر این سیاره ، آن سیاره یک سال پیش نیست. به هر روی، ایران،سرزمین مان هم، در چنبره این دگرگونی است و با همهی آحاد میهن مان، آشوریان هم . جهان، به ما نمی اندیشد و باید که خود در این عصر التهاب،چاره و تدبیر کنیم و هم سو با نهادهای درگیر ، در اندیشه فردا و فرداها باشیم. در عصر پساکرونا
انجمن آشوریان تهران با رسالتی که دارد، مثل همیشه، با نهادهای میهن مان ،همسو شده و آماده شد. انجمن به شبکه کمک «شبکه های ملی و تخصصی سازمانهای غیردولتی ،عضو کارگروه ملی مشارکتهای مردمی ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا» پیوست و در کمیته اطلاع رسانی حضور خود را اعلام کرد. با نام اختصاری«کمکش» یعنی شبکه کمک آشوریان در مهار کرونا. هسته مرکزی در هیات مدیره انجمن،جهت بررسی و برنامهریزی و آگاهی از توان جامعه آشوری شکل گرفته و گام های نخستین را ، برداشته است. از این رو از تمامی آشوریان خواستار است، از توان و نیازهای خود در ساعت های اداری با دبیرخانه انجمن ارتباط برقرار کرده و ما را باخبر سازید. بیتردید انجمن نیز با شبکه ارتباطی خود، از این حال و هوا خبردار شده و اطلاع رسانی خواهد کرد.
انجمن آشوریان به عنوان یک تشکل ملی و فراگیر، با شبکه «کمک »، بر خواست ها ، توان ها و نیازهای جامعه آشوریان و البته جوامع میهن مان کار میکند. امید است که بتوانیم یاران و همراهان دلخواه، در ساخت جامعه ای پویا ، خالی از نگرانی ها و اضطراب ها و کمبودها، باشیم . به انتظار باشید .
هیئت مدیره انجمن آشوریان تهران
بوریس جانسون نخست وزیر انگلیس ، مثل چرچیل ، به هنگامه های جنگ پیروز خواهد شد و در صلح بازنده. آندرو گرایس تحلیل گر سیاسی از بازگشت جانسون بر صحنه می گوید. جان رن تول در تحلیل دیگر میگوید: یک انگلیس مناسب تر و مهربان تر بعد از پساکرونا ظاهر، می شود.
رویای یک انگلیس تازه ، شاید واقعیت پیدا کند. در یک انگلیس که کارگران، نقش مهم تری خواهند داشت و با واقعیت تلخ زمانه های سخت اقتصاد ، کنار خواهد آمد. انگلیس باید در انتظار تحقق چنین رویایی باشد . بوریس جانسون به خانه بازگشت. روزنامه انگلیسی گاردین
بوریس جانسون در بازگشت از بیمارستان به خانه می گوید: ما کرونا را شکست خواهیم داد. آن را با هم شکست خواهیم داد. من هفت روز شاهد بودم که این فرشتگان سپیدپوش چه رنجی می برند. روبرتو ساویانو نویسنده ایتالیایی در لوموند می گویند: ضعف آن هنگامی است که خود را شکست ناپذیر بدانید.
آندرو مورگان و جسیکا میر، دو فضانورد ، در ایستگاه فضایی بینالمللی ، روز جمعه ، به زمین باز میگردند. آن ها، یک سال در فضا بودند. یک سال دور از سیاره زمین .امروز که بر می گردند با سیاره دیگری روبه رو خواهند شد. زمینی که بحران کرونا، چهره آن را دگرگون کرده است. یک سال برای بازگشت به خانه لحظه شماری میکردند. اکنون دل نگران بازگشت به خانه اند. آن ها، خبر دارند، خانه شان در مصیبت ویرانی از کرونا گرفتار است. روزنامه گاردین.
یکی از مهمترین آداب اجتماعی آشوریان ایران، چنین بوده که هرگاه جمعیت آنان در شهری روی به فزونی نهاده است، آنان به تاسیس انجمنهای ملی و فرهنگی و اجتماعی مبادرت نموده اند. به همین جهت بود که در سال 1898، پس از مهاجرت عده ی کثیری از جوانان آشوری-کلدانی ساکن سلماس به تهران و استخدام در وزارتخانه ها و ادارات دولتی، بنیان اولیه ی انجمن آشوریان تهران گذارده شد.