چه توفیقی از این بهتر
هیچ اشاره انگشتی ، فراگیرتر از دو انگشت بالا گرفته کاریکاتور کاکا توفیق، برجبین روزنامه توفیق دردنیای رسانه ای نبود: دوچیز یادت نره ، یکی اش البته توفیق بود. پنجشنبه ها در می آمد. و ما بچه های شهرستانی، البته آبادانی ها، خوش شانس تر از بسیاری بودیم که ، یکشنبه ها ، دستمان می رسید. حالا جای دو انگشت کاکا توفیق را این انگشت «لایک» فضای مجازی در ، دنیای رسانه ای پرکرده است. در همان دوران کاکا توفیق، این البته ، شصت رو به بالا، بلانسبت، «بیلاخ» معنی می داد. همان بیلی که هانیبال االخاص ، دشمن آوانگاردیسم جاعلان هنرهای تجسمی، برای یک چنین نمایشگاهی در، گلدان گذاشت و روی آن نوشت«آخ» هدیه پرکنایه الخاص به نمایشگاهی که پر از نشانه های آوانگارد ساختگی بود: «بیل وآخ».
هانیبال الخاص درهنر نقاشی و البته در زندگی هم کم طنازانه تر از کاکا توفیق نبود! تصویرکردن لطیفه های عبید زاکانی و نهادن آن ها، درقاب های پنهان آینه، همان شیرین کاری «توفیقانه» بود. در زیر پله های دفتر توفیق، برای اشاره به بالای پله ها همین بیلاخ آمده بود. تازه بالای پله ها، آن انگشت باندپیچی شده می گفت گردش به راست ممنوع که بر دیوار چسبانده بودند. با مرگ حسن توفیق ، سومین مدیرمسئول و در واقع ، آخرین آن ها ، مرثیه و مرگ بر او، غریب و نامتجانس می آید، او که هر پنجشنبه ، با کاریکاتورها و طنازی هایش ، کام مردم ایران را شیرین می کرد و به نوشته ای در دشوارترین و تلخ ترین ایام ، اکسیر لبخند و شادمانی را روانه خانه های مردم می کرد.نشریه ای شیرین و مردمی. تجربه ای یگانه و عبرت آموزملی.
شیرینی و طنازی را حسن توفیق ، از عباس و محمدعلی توفیق ، دریافت.محمدعلی که پیش از کودتای 28 مرداد هرچه داشت علیه چپ و راست کرد و فراری شد. خسته از فرار و پنهان بودن ،زنگ می زند به تیمسار دادستان ، فرماندار نظامی که دنبال من نگردید، خودم با پای خودم می آیم، فقظ نمی دانم با لباس این دنیا بیایم ، یا آن دنیا؟ تیمسار می گوید با لباس این دنیا بیا ، لازم شد، خودمان لباس آن دنیا، برات تهیه می کنیم!
محمدعلی توفیق می گوید آن چه من می نوشتم شوخی بود، شما همه آن ها را جدی گرفتید .دادستان می گوید : حالا هم به طور شوخی زندان تشریف ببرید! پس از خاموشی محمدعلی، توفیق ، زیر نظر برادران حسن و حسین و عباس در آمد و بر چهارده سال توفیق محمدعلی، سایه سنگین انداخت.دوره سوم توفیق ، در 29 اسنفد 1329 به مدیریت حسین توفیق و همکاری برادران اش، حسن و عباس تا سال 1350 در آمد: حسن، حسین و عباس دوزنده که نامشان پیش از آن به توفیقی تغییر داده شده بود. روی جلد نخستین شماره ، حاجی فیروزی بود به نام کاکاتوفیق، که با تردید و دو دلی می رقصد و می خواند: این جا بشکنم یار گله داره، اونجا بشکنم، یار گله داره. روی جلدها، بیش تر کار حسن توفیق بود. و بعد لطیفی و پاکشیر هم. حسن توفیق، کاریکاتوریست برجسته ای بود و صاحب سبک امتیاز. دوره سوم توفیق، به نام او صادرشد ، طنز هم با نام های مستعار «شرمسارخشن»، و «میرزا فشمشم» می نوشت. از کاریکاتورهایش که سانسور شد، به نخست وزیری رسیدن«علم»بود. کاریکاتور،«علم»را کشیده بود سوار ملت.
روی هر دو نوشته بود«مردم» روی علم و ملت نوشته بود: حکومت مردم به مردم. روزنامه توفیق، سه دوره انتشار داشت.نخستین ادب تعلیمی و طنزهای اخلاقی داشت، دوم ، غلبه سیاست بر نوشته ها بود. بیان سیاسی در این دوره فائق بر نوشته ها شد. اما دوره سوم به سبب حضور حسن توفیق، کاریکاتورها دوره درخشانی داشتند. در یک نگاه به این دوران، به گونه ای مکتب توفیق ، دبستان طنز ایرانی شد.روزنامه ای با چهل و چهار سال سابقه انتشار. در این دوره ، نسلی از کاریکاتورست ها، در ایران زاده شد .
ز حق توفیق خدمت خواستم دل گفت پنهانی چه توفیقی از این بهتر که خلقی را بخندانی
پرچم زدن توئیتر بر پیام های رئیس جمهوی، ترامپ، به گمان آن ها در عرصه دروغ و ترویج خشونت ، او را منفجر کرد. ترامپ ، بدون نیاز به تصویب کنگره به مشاورش فرمان داد : یکی از ستون های اصلی شبکه اجتماعی را ، محدود کند. اما توئیتر ، باز نایستاد، در خشونت ها و غارت های اخیر به خاطر مرگ جورج فیلد ، توئیت ترامپ را به سبب شکوه بخشی به خشونت باز پرچم زد.
جنگ میان ترامپ و توئیتر مغلوبه شد. روزنامه نیویورک پست در دست های ترامپ ، خبر از کنایه به او می دهد: وزیر توئیت نوشت: مبارزه میان ترامپ و توئیتر، یکی از جنگ های زمانه را پنهان دارد. شبکه های اجتماعی در محدودیتی که ترامپ دارد اعمال می کند ، با دنیای آزادی ، بسیار زاویه پیدا می کنند. توئیتر این هفته، کار غریبی کرد: سه پیام ترامپ را حاوی پیام هایی یافت ، که دروغ بودند و خشونت را دامن می زدند.
پرفسور فرانسوی دیدیه رائول که ترکیبی از داروی ضد مالاریا را درمان بیماری کرونا می داند، هنوز با وجود قطع آزمایش بر آن ، از سوی سازمان بهداشت جهانی، بر اثر گذاری آن، اصرار دارد. او در گپ و گویی با لوفیگارو، درباره اثر شفابخشی «کلروکین» حتی مرگبار نبودن آن می گوید: نشریه های علمی، در این باره دروغ می گویند: اکنون پژوهش های علمی هم ، دستخوش بازی های بورس و اقتصاد شده اند. دیدیه رائول ، جز این می گوید ویروس کووید 19 خود به خود نابود می شود.
ایندیپندنت ،روزنامه انگلیس:ترامپ اینترنت را بازنویسی می کند.
یادداشتی بر تسهیل سازی قرنطینه در انگلیس: حالا ما به راستی دیدار با هم خواهیم داشت، اما با فاصله بسیار. دور از هم. خانواده ها و دوستان،که از ماه گذشته هم را ندیده اند ، باز کنار هم می آیند به فاصله دو متر. دیدارها در بیرون خانه ، فقط شش تن در کنار هم.
بوریس جانسون، نخست وزیر هشدار داد : این مقررات قابل تغییرند، اگر ابتلا، افزایش یافت باز به قرنطینه پناه می بریم
خشم سیاهان ، آمریکا را تکان داد.
عنوان درشت له رپوبلیکا است.فاجعه مینیاپولیس و خشم آمریکایی _آفریقایی ها. یک سیاه آمریکایی می گوید: من در خیابان های جنایت زندگی می کنم. اینجا نژادپرستی هنوز حاکم است. گروه فیلمبرداری شبکه سی ان ان توسط پلیس آمریکا دستگیر شد. پس از رهایی می گویند جهان دید با ما چه کردند!
قتل عام در سکوت، عنوان درشت روزنامه له رپوبلیکا. درباره بیست هزار سالمندی است که آن ها را در همه گیری یا شیوع کرونا، در ایتالیا رها کردند که بمیرند. اکنون در ایتالیا، تحقیق درباره این فاجعه صورت گرفته است. سالمندانی رها شده، در خانه سالمندان یک قتل عام اعلام شده در ایتالیا.
پژوهشگران می گویند: اکنون کاملا آشکار است که گفت و گو یا عطسه ،سبب انتشار ویروس میشود. باد هم آن را انتشار می دهد. ویروس کووید ۱۹ بیش از چهارده دقیقه در هوا می ماند. دو گروه پژوهشگر، به این نتایج رسیده اند. پژوهشگران به مدد لیزر، این دانه های پراکنده در هوا را شناسایی کرده اند. ویروس تا فاصله دو متری قابل انتقال است. اما با وزش باد این فاصله ،به شش متر هم میرسد.ماسک بهترین مدافع پوششی در برابر ویروس است.
عصر تازه پس از کرونا می آید: فقر، بحران و درگیری ها در جهان.
خشم، جای ترس را پر میکند.
خشمی به قیمت جان انسان ها.
زندگی پس از کرونا: اکنون زمان گرد زدایی است.
فرهنگ،نیاز به دگرگونی دارد.
کشوری که میکل آنژ ، داوینچی و کاراواجو را به جهان داده است،نماد غرور و امید برای زمان
* انگلیس به شدت آزمایش ابتلای به کرونا را در سراسر کشور، اجرایی کرده است. آزمایش و تعقیب مبتلایان به کرونا. ارتش انگلیسی تعقیب کننده مبتلایان به کرونا در انگلیس، به راه افتاد. تعقیب و گریز برای به دام انداختن ناقلان ویروس کووید 19. در این میان ، بوریس جانسون ، نخست وزیر انگلیس، طرح در قرنطینه بودن آن کشور را تعدیل می کند.
* دانشمندان در آزمایشگاه، جنین موشی را تولید کرده اند. که چهار درصد سلول های آن انسانی است. این بیش ترین میزان سلول انسانی ، در بدن یک حیوان است.دانشمندان آن را ساز واره انسان-حیوان می خوانند. جنین که سلول های موش و انسان را با هم دارد. سلول هایی که می توانند در درمان بسیاری از بیماری های انسانی کاربرد داشته باشند. به این ترتیب این سلول ها را می توان به بیمار، حتی کرونایی منتقل کرد. در یک زمان 17 روزه ، 11 تا 12 سلول بنیادی انسان در موش تبدیل به میلیون ها سلول شدند.
*سلول های بنیادی کاشته شده در جنین موش ، شامل سلول های قرمز خون و سلول های چشم اند. در جنین انسان ، به طور معمول، هشت هفته زمان، برای تکثیر سلول های خونی و حتی بیش تر برای تولید سلول های چشم ، نیاز است. دانشمندان با این ابداع ، می توانند برای بافت ها یا سلول های جایگزین در بدن انسان ، کار کنند. سلول هایی که در بدن بیمار ، پیوند خواهند شد.
*به هنگام قرنطینه ، کشورها به درایواین می روند. رو آودن به سینماها، تالارها و حتی کلیساها در فضای باز با خودروها. با این همه ، بیش تر آدم های در قرنطینه ، ترجیح می دهند. این زمان پایان بگیرد، بتوانند ، از خودروها ، بیرون بیایند. از سوی دیگر ویروس کووید 19 در آمریکا ، بیش تر ایالت های دموکرات تا جمهوریخواه را هدف گرفته است. اکونومیست.
*اکونومیست می گوید: تمامی اروپا درگیر کسادی اقتصادی به سبب شیوع ویروس کرونا است، اما اروپای شرقی به سبب گذشته کمونیستی آن ، شکننده تر است. عقب ماندگی این بخش از اروپا حاصل گذشته کمونیستی آن است. و:
- عکسی از یک نگهبان هندی با لباس آراسته نظامی در اکونومیست ، بر بلندای کوهی غرق در مه. خبر از اختلاف میان هند و چین در مرز هیمالیا می دهد. دو همسایه هسته ای بر سر حدود مرز ، اختلاف دارند.
- آمریکا، از مرز یکصد هزار تن مبتلای به کرونا گذشت. ایندیپندنت.
*مرحله نخست آزمایش یک واکسن علیه ویروس کووید 19 نشان از امید به موثر بودن آن داشت. تزریق واکسن به هشت داوطلب در موسسه مدرنا ، در آمریکا، اثرهای مفید داشت. دانشگاه آکسفورد هم گفته است سی میلیون واکسن از آن آماده ارائه به بازار دارد. موسسه مدرنا ،در مرحله بعد ، بر ششصد داوطلب ، آزمایش خواهد داشت و دو ماه دیگر بر هزاران تن. نیویورک تایمز.
*دورکاری یا کار از خانه ، برای عصر بعد از کرونا، چه سرنوشتی خواهد داشت؟ غول های فناوری ، موافق با ادامه آن هستند. فیس بوک ، اپل، توویتر و مایکروسافت . دورکاری را ادامه خواهند داد. این ها، با نخستین نشانه های هجوم کرونا ، کارکنانشان را راهی خانه هایشان کردند. برای بازگرداندن آن ها ، به ادارات، اکنون سیلیکن ولی شهر ابر فناوری در آمریکا، با این خلوتی حال و هوایی دیگر دارد.
فایننشال تایمز : ژاپن با تاخیر ، مجوز تولید داروی موسسه فوجی فیلم را داد. دارویی برای درمان کرونا. داروی ژاپنی ، آویگان ، نام گرفته و در همین ماه آزمایش خواهد شد. تحلیل گران سیاسی می گویند. بحران کرونا ، دموکراسی ها را در جهان به لبه پرتگاه ، کشانده است. گونه ای افسردگی دموکراتیک، دامنگیر جوامع شده و به این ترتیب کووید 19 به جاری شدن سلطه خودکامگان بر صحنه سیاست می انجامد.
اکنون جامعه شناسان می پرسند : آیا قرنطینه و محدودسازی شهرها ، به سبب شیوع کرونا ،شیوه خرید آدم ها را برای همیشه ، تغییر می دهد؟ و پس از قرنطینه ظالمانه هند؛ این کشور، اکنون به تسهیل شرایط سخت رو آورده است. و این یک نگرانی ؛ کووید 19 فتیله بمب بدهی را ، آتش خواهد زد. بدهی ای دامنگیر همه جوامع.
فایننشال تایمز: ژاپن ، پس از پایان دوره قرنطینه ، به زندگی معمول خود بازگشته است. در صدها صف، ژاپنی ها می کوشند از مکان های بسته ، مکان های پرتجمع و رودررویی نزدیک ، دوری کنند.
و یک نگاه دیگر : سنگاپور هشدار داد که به سبب شیوع کرونا، اقتصاد آن کشور هفت درصد، سقوط را در پی خواهد داشت.
و کرونا در تایلند ، خطری برای خانواده های قدرتمند در تجارت ، خواهد بود.
عروس آرایی این پنج شنبه به باور مسیحیان در تقویم میلادی زمانی است که عیسی مسیح پس از صعود به آسمان بار دیگر بر شاگردان اش ظاهر شد و با آنها به گفت و گو نشست. به این سبب آشوریان و ارامنه جهان در چنین روزی که آن را عروس آرایی می خوانند به طبیعت می زنند و یک روز را در طبیعت می گذرانند. با نماد چنین روزی که مسیح در بیابان بر شاگردانش ظاهر شد، اکنون در این به طبیعت زده ها، دختران کوچک چهار- پنج ساله را به شکل عروس می آرایند. آن ها را چون عروسان زینت می دهند و با سبدی آن ها را در میان جماعت، در میان کسانی که به طبیعت زده اند می برند و هدایایی به آن ها می دهند و در قبال وجوهی را دریافت می کنند که برای کمک به مستمندان می دهند. اما به باوری دیکر که نگاه متفاوتی است،در باور آشوریان در چنین روزی به هنگامی که سپاه تیمور به ایران حمله کرد، آشوریان که بیشتر مرز نشینان بودند به مقاومت در برابر نیروهای تیمور به جنگ پرداختند. آن ها در کنار دیگر هموطنان ایرانی به مقابله با یورش تیموریان پرداختند. در همان هنگام شنیده شد که سربازان، خسته اند و قصد عقب نشینی دارند. از این رو زنان ، مادران و دختران لباس عروسی خود را بر تن کردند و با سبد هایی از آذوقه به جبهه های نبرد رفتند تا به گونه ای جنگجویان را دلداری داده و به مقاومت و پایداری و جنگیدن وا دارند، این باورآشوریان، باور مذهبی و باور ملی آشوریان به چنین روزی است. همه یادهای کودکانه من برمی گردد به شادمانی های چنین روزی در همدان دهه سی و چهل. خیل آشوریان، راهی طبیعت می شدند و بیشتر البته به آبشینه در فاصله ۴۰ ،۵۰ کیلومتری همدان که طبیعت زیبایی داشت. در راه خرم آباد بود و یک روز را تا غروب در آن جا می گذراندند: با شادی ها و پای کوبی ها، با جمع آوری اعانه ها توسط عروسان کودک نمادین، و با رقص ها وبازی های سنتی مرسوم آن روزگار که بازی های دروازه سازی و سبد بافی بود .بازی های کودکانه و جوانانه شادی بخش در دهه چهل. در دهه سی و چهل ، طبیعتا سواری ها کمتر بودند و آشوری ها به تقریب با کامیون ها و تریلر ها راهی این جشن شادمانه در آبشینه می شدند و روستاییان بر سر راه که چنین هلهله کاروان کامیون ها و تریلرها را می دیدند شادمانه و نه از سر قصد آزار به گونه ای به قصد همراهی شادمانه با راهیان این کاروان، سنگ به طرف آن ها پرتاب می کردند و بازگشت هم با چنین بدرقه ای چون خوش آمد همراه بود. آشوریان و ارمنیان در آبادان دهه سی و چهل به سبب نبود طبیعت سرسبز یا به گونه ای ، کمبود طبیعت سرسبز به بیابان های اطراف آبادان می زدند و البته بیشتر به فضایی که مزرعه نخل های خرما بود و مشهور به دیری فارم و یک روز را از صبح زود تا شب در آنجا می گذراندند . در تقویم میلادی مسیحیان، روز دیگری، به تقریب یک ماه پس از آیین عروس آرایی به جشنی دیگر اختصاص دارد که آن را آب ریزان می گویند. جشنی که میان زرتشتی ها و ایرانیان باستان هم مرسوم بوده است. جشنی که در چنین روزی به قصد تبرک آب ها که به گونه ای در نزدیک به پایان تابستان است و پایان عمر سبزه و طبیعت سرسبز بر روی هم آب می پاشند. این جشن عروس آرایی یا به گفته آشوریان کلوسوقله یا به تعبیری کلوسولقه یا رستاخیز، این بار همراه بود با یورش کرونا در سراسر جهان و طبیعی است که به طبیعت زدن و گردش درطبیعت و یک روز را از صبح تا شب در کنار خانواده در میان خیل آشوریان و ارامنه گذراندن نا ممکن است. کرونایی آمد و آئین عروس آرایی را برهم زد.
در روزنامه بیلد آلمان هم آمده است:
با بازگشایی کافه ها به دستور جاسیندا آردن نخستوزیر زلاندنو، او همراه با خانواده، راهی کافه مشهور الیدو در ولینگتون شد.کافه_رستوران به سبب رعایت فاصله گذاری مشتریان،جا برای نخست وزیر نداشت. او را به کافه راه ندادند. به خاطر رعایت فاصله، جا برای بیش از یکصد نفر نبود آن ها مجبور به بازگشت به خانه شدند. پس از ابتلای ۱۵۰۰ تن به کرونا، نخست وزیر با بستن مرزهای زلاندنو، میزان مرگ و میر در آن کشور را کاهش داد.
برای شناخت ویروس کرونا باید مسیری را که طی کرده است دنبال کرد. ویروس شناس چینی شی ژنگ لی در سال ۲۰۰۴ در گوانگ شی، خفاشی را به دست آورد که در آن نشانه هایی از ویروس سارس بود. او می گوید : اکنون باید مسیری را که خفاش در انتقال این ویروس در طبیعت طی کرده است، شناسایی کرد. و این جنگ میان چین و آمریکا است. ترامپ میگوید: این ویروس از آزمایشگاه های چین آمده است و چین میگوید ویروس در طبیعت زاده شده است.
به نوشته لوفیگارو روزنامه فرانسه: امانوئل مکرون سخت نگران حضور موج دوم کرونا در آن کشور است. نگران رویه سیاه این موج است.موجی که از پی بازگشایی قرنطینه، پس از دو ماه بیاید. امانوئل مکرون، گام به گام، بر اعمال قرنطینه و بازگشایی آن نظارت داشت. مکرون میگوید: اگر موج دوم بیاید، فرانسه را از پا در خواهد آورد. اقتصاد فرانسه را در هم میکوبد. زود است بگوییم، پیروز شده ایم.
_خشم در مادرید، آرامش در بارسلون.
اسپانیا ، درهای قرنطینه را گشود.
_انگلیس به سبب شیوع کرونا، فقط فرانسویان را به کشور راه میدهد. مرزها بر دیگر اروپاییان بسته است. چاینادیلی میگوید: اهالی ووهان، برای دادن آزمایش کرونا شجاعانه به صف شده اند.
_به نوشته روزنامه بیلد آلمان: آلمان با تدابیر ویژه بازیهای فوتبال را راه اندازی میکند.
_روسیه بیشترین تلفات کرونا را دارد.
یکی از مهمترین آداب اجتماعی آشوریان ایران، چنین بوده که هرگاه جمعیت آنان در شهری روی به فزونی نهاده است، آنان به تاسیس انجمنهای ملی و فرهنگی و اجتماعی مبادرت نموده اند. به همین جهت بود که در سال 1898، پس از مهاجرت عده ی کثیری از جوانان آشوری-کلدانی ساکن سلماس به تهران و استخدام در وزارتخانه ها و ادارات دولتی، بنیان اولیه ی انجمن آشوریان تهران گذارده شد.