لوموندو ، روزنامه فرانسوی می نویسد : اسلحه که ونسان ون گوگ ، نقاش پرآوازه فرانسوی ، با آن دست به انتحار زد ، یا او را با آن کشتند در دروئوی به حراج در می آید. قتلی که در سی و هفت سالگی نقاش رخ داد. برای کارهای نامعمول ونسان ون گوگ ، پاسخی نیست. موزه آمستردام سه سال پیش با عنوان ، بر لبه جنون : بیماری ون گوگ ، همایشی برای این پاسخ بر پا کرد، که همچنان ، بی پاسخ ماند.اکنون سلاح جنایت ، در بازار حراج ، چکش می خورد. به قیمت تخمینی چهل هزار تا شصت هزار یورو.
پژوهشگران کالج کینگز در لندن می گوید: آخرین یافته های پزشکی اکنون می گوید: می توان آدم هایی را که در آینده دچار بیماری پارکینسون خواهد شد ، شناخت و در برخی موارد مداوا کرد. در بسیاری از مواقع ، به نظر می آید پارکینسون بدون دلیل ، انسانی را دچار بیماری کند. اما پژوهشگران می گویند ، این بیماری ، ریشه در دگرگونی های ژنتیکی دارد. اگر کسی دارای ژن S.N.C.A باشد ، بی تردید ،دچار پارکینسون خواهد شد. اسکن، می تواند پانزده تا بیست سال پیش از آن ، خبر از این دگرگونی بدهد.
پژوهشگران می گویند: بیماری پارکینسون- سفت شدن عضلات و رعشه- را می توان پیش هنگام شناسایی و مداوا کرد. تصویرهایی از مغز انسان می تواند، خبر از در خطر بودن او در ابتلای به پارکینسون بدهد. برخی تغییرات در مغز ، سال ها ، پیش از بروز بیماری پارکینسون ، می تواند نشانگر این بیماری در سال های بعد باشد. در مثل، در انگلیس، یکصد و چهل و پنج هزار تن ، دارای نشانه های پنهان از پارکینسون هستند.نشانه هایی که می تواند بیمار را در سال های بعد با رعشه و اختلال در حرکت ها رو در رو کند.
اولین و آخرین ترانه ای که سرودم سال 46-45 بود. دانشجوی سال دوم ادبیات و زبان انگلیسی بودم که ، برای دوست هم مدرسه ای ام در دبستان فرهنگ آبادان ، که حالا ، ستاره جوان موسیقی پاپ در تهران شده بود و در رستوران های برتر از رستوران های گروه بلک کتس و فرهاد ، می خواند آن را ساختم: ادموند ؛ که امروز هم در سال های هفتاد زندگی ستاره موسیقی پاپ آشوری است. درغربت البته. آن سال ها ادموند گاه با «نارملا» ، پاپ خوان دیگر آشوری ، می خواند.که امروز اگر بود، در سال های پایانی هشتاد زندگی بود. «نارملا» از رادیو رضاییه آن هنگام، درخشیده و به تهران آمده بود و ادموند ، از آبادان که او هم آن جا درخشیده بود. و حالا آوازهای پاپ خوان های آن روز را در رستوران ها خوش می خواندند.
این نخستین ترانه اختصاصی خود ادموند بود ، که گمانم«پرویز مقصدی» آهنگ اش را ساخته بود و جای ترانه سراهای قدر می خواستند ، یک ترانه سرای جوان ، با نگاهی تازه آن را بسراید. آن چه را از آن ترانه یاد دارم ، مطلعی بود ، که تکرار می شد و تکرار آن به دل می نشست و دهان به دهان می گشت: الهی روزی ، تو هم بسوزی.... در آتش جدایی ... . ترانه را صفحه پرکنی «بتهوون» به روی صفحه 45 دور ، به بازار داد.به بازار موسیقی پاپ آمد و برای صدایی جوان چون ادموند، فروش خوبی هم داشت.آن هنگام دوران تکتازی ویگن و منوچهر سخایی بود ، تا که «آرتوش» بیاید.
من باید شعر را به موسسه بتهوون واگذار کنم ، اگر چه آن را هدیه به دوست دبستانی ام کرده بودم. موسسه بتهوون، در چهارراه پهلوی آن هنگام و ولی عصر امروز بود. امضا دادم و در کمال حیرت و ناباوری ام ، دویست تومان ، گرفتم. برای دانشجوی یک لاقبای ، آن هنگام پول خوبی بود. یک شام در همان رستوران رنگین کمان که ادموند می خواست بخواند ، بیست و پنج تومان بود. «ادموند»، در هیاهوی بازار غوغاسالار موسیقی پاپ آن هنگام ، نتوانست ، سری در میان سرها درآورد ، اما در موسیقی آشوری ماند و ستاره شد.موسیقی پاپ ایرانی، قربانی های بسیار داشت و از صداهای ماندنی آن هنگام تا به امروز ، «اوی» بود. با صدایی بسیار پرشباهت به صدای ویگن که صدای خودش بود، نه که تقلید کند.
او هم در هیابانگ آن هنگام موسیقی پاپ ایرانی ، از پا درآمد ، اما از آن هنگام ، در موسیقی آشوری ، تا به امروز سلطان پاپ ماند. «اوی» با موسیقی حیرت انگیز با تنظیم جوانی که ترومپت نواز بود «کلیچ» نام ، اثری ماندگار خواند. هنگامی که «محمد صالح علا» ، نوار ربع اینچی آن را بر دستگاه «ریل» امپکس شنید ، گریست و ترانه ای ماندگار برای آن به رایگان سرود ، که آشوری و فارسی آن هنوز از ترانه های جاودانی است: باران می بارد، برگ ها ، فرو می افتند.. . هنوز زمزمه می شود. ترانه ای برای رقص سنتی «جانیمان» آشوری. اوی ، راهی غربت شد و همان جا ماند.
شاید تلخ ترین حادثه ، در میان چرخ های بی رحم موسیقی پاپ ایرانی ، در دهه چهل ، حکایت «آلبرت خوشابه»است. جوانی با صدای غریب. که پس از آواز خوانی ویگن ، در هتل بوعلی در زادگاهش همدان ، جای او را گرفت. برادران او ، همه کامیون دار بودند و او تحصیلکرده ،که در وادی موسیقی پا گذاشته بود. به او گفته بودند برای سر در آوردن در کنار غول های پاپ آن هنگام ، باید هزینه کند. کلان هم هزینه کند. به سراغ نامداران موسیقی و ترانه سرا برود و کار از آن ها بخرد. برادران یک کامیون شان را فروختند و برای او هزینه کردند. هر که را می شناختند ، سفارش دادند. یازده ترانه خواند و همه در رادیو ایران آن هنگام مجوز پخش گرفتند.
بهترین یاران «آلبرت خوشابه»، که با نام «آلبرت» خواند، سورن و سارگن و پیترسون یا پتکا آهنگ سازان و نوازندگان بی همتای با نجو و ماندولین و آکاردئون بودند ، که هنوز موسیقی بی کلام آن ها ، از رادیوهای ما ، پخش می شود.
پول یک کامیون به باد رفت و «آلبرت» نتوانست در موسیقی پاپ ایرانی در برابر غول های آن هنگام دوام بیاورد. دنیای موسیقی را رها کرد و به غربت رفت و هرگز نخواند. نام های بسیار دیگری بودند ، که در دنیای موسیقی پاپ دهه چهل و پنجاه ، تاب نیاوردند و با همه تلاش ها و ارزش ها ، نماندند.موسیقی ، به ویژه پاپ ، درآن سال ها ماشین درهم شکننده بی رحمی بود ، که بازی خودش را داشت.و این حکایتی بود که بر آشوریان رفت.
ارامنه ، بختی خوش تر داشتند و آن ، حضور ویگن ، سلطان پاپ بود. و آرتوش که در اوج از عرصه موسیقی کناره گرفت. و حالا چه بر سر پاپ خوان های ایرانی دیگر آمد ، حکایت مثنوی هفتاد من است. چه ستاره ها ، که ندرخشیده ، خاموش شدند با بده-بستان ها آن هنگام خاموش شان کرد.
این موسیقی پاپ بی ترحم...
به سبب آغاز مرحله نخست طرحی که معامله قرن، نام گرفته و از سوی آمریکا ، به عنوان طرح صلح خاورمیانه ، آمده است ، انجمن آشوریان تهران از سوی جامعه آشوریان ، بیانیه ای انتشار داد. بیانیه به این شرح است.
انجمن آشوریان تهران
فریب قرن
آغازی یاس انگیز برای معامله ای فریبنده ، با نام معامله قرن ، برای فلسطینیان و رژیم اشغالگر ، رقم خورد. آمریکایی ها و اعراب ، بر پیشنهادهای اقتصادی ناواقعی و خیالی ، بی آن که احزاب سیاسی را راه بدهند ، در همایشی به بحث نشستند.
طرح پیشنهادی دولت آمریکا برای صلح خاورمیانه ، بیش از آن که امید ساز باشد ، هراس انگیز است. طرحی که می گوید ، فلسطینیان و اسرائیلیان ، در چهارچوبی بی اثر در گذشته های دور ، اسیرند.
طرح صلح آن ها ، گونه ای لجاجت و سرسختی با سدی به نام کرانه غربی و غزه است. عرصه ای با ترفندهای تجاری و گردشگری. آمریکا ، مدعی است می خواهد منطقه را از قربانی درگیری های گذشته بودن ، به نمونه ای پیش تاخته ، از تجارت بدل کند.
وعده ای که ترامپ ، بیش از راه یافتن به کاخ سفید ، از آن به عنوان کامل ترین پیمان میان فلسطینیان و اسرائیلیان گفت. و اکنون ، آن را «معامله قرن» می خواند. در این طرح ، بازنشانی از راه کارهای سیاسی در حل دشواری هایی چون مرزها ، پناهندگان ، موضوع بیت المقدس و برتر از همه ، کشور فلسطین ، نیست. نشانه هایی از این طرح را مشاور عالی ترامپ ، رونمایی کرد. اما می گویند ، طرح در قفسه ها خواهد ماند. تا دور دوم ریاست جمهوری ترامپ آغاز شود. این ، یعنی که بار دیگر آمریکا ، سرنوشته تلخ هفتاد ساله فلسطینیان را به آینده ای نامعلوم می کشاند.
طرح ناکام دیگری ، در کنار ده ها طرح بر روی میز رفته. بی تردید «معامله قرن» فریبی دیگر ، بیش نیست.
جامعه جهانی آشوری ، که چون ملت های ستمدیده دیگر همچون فلسطیینان ، همواره قربانی طرح های مستبدانه جهان استعمارگر بوده است و آخرین آن ها پیمان داعش با گروه های ویرانگر دیگر چون طالبان ، علیه مسلمانان و مسیحیان بود. توطئه و فریب بزرگ قرن ، با عنوان پر طمطراق «معامله قرن» محکوم می کند. معامله ای که حاصلی جز ویرانسازی و ویرانگری و همچنان آوارگی و دربه دری برای ملت مظلوم فلسطین نخواهد داشت.
خبرگزاری ایسنا : https://www.isna.ir/news/98040502980/
خبرگزاری فارس : https://www.farsnews.com/news/13980405000903/
گیاهان گوشتخوار در یک مرداب در کانادا ، برای نخستین بار بر روی عکس شکار شدند.گیاهانی که از مارمولک ها ، تغذیه می کنند. پیش تر تصور می شد که گیاهان گوشتخوار ، فقط حشرات را می خورند ، حشراتی که در دام برگ های درشت این گیاهان می افتند. هنگامی که پژوهشگران ، موش و قورباغه را افتاده در دام این برگ ها دیدند ، تصور می کردند ، این یک حادثه است. پژوهشگران دانشگاه «گوالف» دریافتند ، که این گیاهان ، از مارمولک های کوچک تغذیه می کنند.
پژوهشگران در مردابی در انتاریو، آن چنان که در نشریه «اکولوجی» آمده ، پی بردند ، مارمولک هایی که به دنبال حشرات بودند ، به دام این گیاهان گوشتخوار می افتند. گیاهانی که در این مرداب ، زندگی می کنند ، جدا از طعمه گیاهان گوشتخوار بودن ، از گرما و عفونت ، از پا در می آیند. گیاهان گوشتخوار ، از قرن هجدهم شناخته شده اند . آن ها بالغ بر ششصد گونه ، درجهان اند.
سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد، در جهان و در انگلیس به ویژه نزدیک به فقط 9 درصد از آدم ها ، فیبر مورد نیاز بدن خود را که دست کم باید 25 تا 29 گرم باشد ، تامین می کنند. بهداشت جهانی فهرستی از مواد غذایی ، حاوی فیبر را ارائه داده است. حبوب و غلات ، از غنی ترین اند. همچنین است موز. در یک موز متوسط ، سه گرم فیبر وجود دارد. یک سیب کوچک به وزن هشتاد گرم ، دو تا سه گرم حاوی فیبر است.
از دیگر مواد غذایی ، توصیه بهداشت جهانی ، حاوی فیبر، مورد نیاز بدن انسان ، نان است و سیب زمینی پخته با 2 گرم فیبر. پاستا، سپاگتی، حای هشت گرم فیبر است.نخود، لوبیا، باقلا، دارای شش تا هشت گرم فیبر در یکصد و پنجاه گرم ازآن اند. پژوهشگران می گویند : کاهش فیبر در بدن ، سبب ایجاد بیماری های قلبی می شود.
پژوهش های تازه ، نشان می دهد : پدر شدن سبب افزایش هورمون اوکسی توسین می شود. عاملی برای تمرکز بر فعالیت های اجتماعی. همچنین پدر شدن سبب کاهش هورمون تستوسترون ، هورمون عامل پرخاشگری می شود. بررسی فعالیت مغز بر 160 تن که با نخستین فرزند پدر شده اند ، نشان از افزایش و کاهش این هورمون ها داشته اند. پیش تر پژوهشگران شاهد این فعل و انفعال ، در موش ها هم بوده اند.
پژوهشگران می گویند ، آن را مغز پدری بخوانید. بررسی های پژوهشگران عصب شناس نشان می دهد ، مغز مردان ، با پدر شدن ، برای حل موضوع های پیچیده ، در زندگی ، تغییر می کند. یکی از مهم ترین اتفاق هایی که در زندگی یک مرد می افتد ، پدر شدن است. اتفاقی بسیار جدی و مهم در تغییرهای زندگی. با آن اتفاق مغز انسان نیز ، خود را اصلاح می کند.
پژوهشگران می گویند از جمله عوامل ایجاد نارسایی ها در بدن سالخوردگی است، اعتیاد فشار خون و پلاک های چربی هم به سلول و حتی دی.ان .ای انسان ، آسیب می رساند. اکنون پژوهشگران توانسته اند سلول های آسیب دیده در انسان را ترمیم و مداوا کند. گروه پژوهشگر در کنگره کالج لندن ، توانسته اند ، بافت های تولید استخوان در گوسفندان و همچنین سلول های رگ های خونی در گاوها را برای این ترمیم ، به کار بگیرند. مانع شدن از تولید ضایعات کلیسیم نیز ، از دیگر راه های مداوای آرتروز در بیماران است.
یکی از مهمترین آداب اجتماعی آشوریان ایران، چنین بوده که هرگاه جمعیت آنان در شهری روی به فزونی نهاده است، آنان به تاسیس انجمنهای ملی و فرهنگی و اجتماعی مبادرت نموده اند. به همین جهت بود که در سال 1898، پس از مهاجرت عده ی کثیری از جوانان آشوری-کلدانی ساکن سلماس به تهران و استخدام در وزارتخانه ها و ادارات دولتی، بنیان اولیه ی انجمن آشوریان تهران گذارده شد.