امروزه آدمی به شادی ، به عنوان پدیده ای مجرد نگاه می کند. چیزی است که انسان و فقط انسان ، به تنهایی آن را ، حس یا آرزو می کند. اما غم ، حاصل محدود شدن و در چهارچوب محدود ماندن است. آن چه نمی توانید به اختیار در آورید. چرا که ما به سادگی نمی توانیم ، بدون اجتماع زندگی کنیم. برخی محدودیت ها ، خوب اند و برخی بد. محدودیت ها ، البته که اجتناب ناپذیر اند. با انزوا و تنهایی ، دشوار می توان به شادی دست یافت.
یکی از مهمترین آداب اجتماعی آشوریان ایران، چنین بوده که هرگاه جمعیت آنان در شهری روی به فزونی نهاده است، آنان به تاسیس انجمنهای ملی و فرهنگی و اجتماعی مبادرت نموده اند. به همین جهت بود که در سال 1898، پس از مهاجرت عده ی کثیری از جوانان آشوری-کلدانی ساکن سلماس به تهران و استخدام در وزارتخانه ها و ادارات دولتی، بنیان اولیه ی انجمن آشوریان تهران گذارده شد.