پژوهشگران می گویند : نخست باید خود واقعی مان را بشناسیم یعنی که هستیم ؟ آن گاه ، شروع به تغییر دادن خود بکنیم. البته گام های نخست ، بسیار دشواراند. تا رسیدن به حس ناخود بودن ، راهی سخت در پیش است. آن گاه باید به سوی ساخت «خود تازه» بشتابید. اما آیا این ممکن است؟ چه ترفندهای عضلانی در مغز انسان ، شکل می گیرند ؟ به راستی چه تغییری در مغزمان رخ می دهد؟ این که ما چه کسی هستیم ، به راستی این فقط یک تصور است ؟ یک حس است اما تغییر خود و حتی دیگران ، کاری دشوار و گاه ناممکن است .پژوهشگران می گویند : با این همه ، ممکن است.
آیا شما خود واقعی هستید؟ خودتان؟ آیا می توانیم ، نگاه این راوی درون مان را تغییر بدهیم با فکر کردن به آسمان های آبی. آلکس ، یک پرخاشگر بود ، اما توانست ، افکار خود را تغییر بدهد.دیگر پرخاشگر نیست.در سال دو هزار ، نسلی غریب به ماهواره ها راه یافت ، که نیمی سرگرم ساز بودند و نیمی دیگر روانشناس. این نسل ، در یک برنامه کوتاه مدت ، هویت آدم ها را تغییر می دادند. و این با آموختن مهارت های تازه ممکن می شد. و اکنون پژوهشگران می گویند: به راستی می توان خود را در برابر آن چه هستیم تغییر بدهیم ؟
یکی از مهمترین آداب اجتماعی آشوریان ایران، چنین بوده که هرگاه جمعیت آنان در شهری روی به فزونی نهاده است، آنان به تاسیس انجمنهای ملی و فرهنگی و اجتماعی مبادرت نموده اند. به همین جهت بود که در سال 1898، پس از مهاجرت عده ی کثیری از جوانان آشوری-کلدانی ساکن سلماس به تهران و استخدام در وزارتخانه ها و ادارات دولتی، بنیان اولیه ی انجمن آشوریان تهران گذارده شد.