در سال 2015 مغز مصنوعی روباز ، بر سر یک روبات هوشمند نشست. به این امید که ، تقلیدی از کارکرد مغز انسان باشد و بتواند کار مغز انسان را بکند. چیزی برتر از هوش مصنوعی. امروز بیش تر دانشمندان ، در زمینه هوش مصنوعی ، دست آوردهایی داشته اند. همانند باریکنی برای بازی ویدیویی «داتا» که بزرگ ترین بازیکن انسان را شکست داد.اما این ، بس نیست. مغز هوشمند مصنوعی رو باز، فراتر از این است. می کوشد تا همه مسائل انسان را که قادر به حل آن ها نیست هم ، حل کند.
مغز هوش مصنوعی قار خواهد بود ، مسائلی چون بحران تغییرات اقلیمی ، بهداشت همگانی و خودآموزی را حل کند. مغز هوشمند مصنوعی ، در زمینه اقتصادی هم نادرترین فرصت های شغلی را پیشنهاد و فراهم می کند. آن چه که تا به امروز ، غیر قابل تصور است.خالق مغز هوشمند مصنوعی اکنون می گوید ، این هوش مصنوعی ، به انسان و انسانیت آسیب می زند. چیزی پر خطر و بیش از سلاح هسته ای خواهد بود. توان غریب هوش مصنوعی ، در آینده به بشر خواهد گفت: این فکر و راه کار من به سود انسان است نه فکر شما...
تارهای هوشمند کاشته شده بر مغز انسان می تواند در شناسایی بیماری های جدی ، چون پارکینسون یا رعشه عضلات ، اثر گذار باشد.طرحی که در سال 2020 به تولید انبوه ، خواهد رسید. در حال حاضر ، این تارها ، بر روی مغز حیوانات ، آزموده شده است.موش ها ، در نخستین آزمون دانشمندان ، به کار گرفته شده اند. در مغر میمون ها هم آزمایش های ابتدایی ، سرگرفته است. به گفته ایان ماسک ، ما ، قصد پیشتازانه ای داریم.و آن درمان بیماری ها است.آن چه که در نهایت ، آینده انسان را رقم می زند.
آن را سولاس تالجیا می خوانند. واژه و اختلالی تازه در روان آدمی ، وآن اضطراب از تغییرات اقلیم است و دل نگرانی از محیط زیست. آن را افسردگی سبز هم می خوانند. سولاس تالجیا. لوموند می نویسد ، دشوار می توان از آینده حرف زد ، در حالی که سیاره ما دارد ، در برابر چشم مان از هم می پاشد: انقراض ، فروپاشی... . واژه هایی که نگرانی بسیار از مرگ و پایان سیاره ما می دهد. کلیمانس ، از مبارزان پیشرو ، برای حفظ سیاره ، در فرانسه بود ، که دید نمی تواند مانع فروپاشی دنیای ما شود ، افسرده هشت ماه ، خود را در خانه حبس کرد.
یکی از مهمترین آداب اجتماعی آشوریان ایران، چنین بوده که هرگاه جمعیت آنان در شهری روی به فزونی نهاده است، آنان به تاسیس انجمنهای ملی و فرهنگی و اجتماعی مبادرت نموده اند. به همین جهت بود که در سال 1898، پس از مهاجرت عده ی کثیری از جوانان آشوری-کلدانی ساکن سلماس به تهران و استخدام در وزارتخانه ها و ادارات دولتی، بنیان اولیه ی انجمن آشوریان تهران گذارده شد.